و خدا بزودی بعد از هر سختی آسانی قرار می دهد (آیه ۷ سوره طلاق )
همه آدمها اشتباه می کنند اما اشتباهی که با دانایی انجام بشه قابل بخشش نیست بخاطر همینه که نمی تونم خودمو ببخشم و این تاوان وحشناک که بخاطرش دارم می پردازم حقمه هر چند که خیلی سخت و طاقت فرساس و حس می کنم داره داغونم می کنه . ظاهر قضایا نشون می ده که تا آخر این ماه باید تموم بشه اما نمی دونم می تونم این بیست و هفت روز و دوام بیارم یا نه ؟
حس خیلی بدیِ که هیچ کس نمی تونه درکم کنه و نمیتونه رنج و غذابی که می کشم رو بفهمه و از همه بدتر اینه که این حس قابل بیان نیست ؛ شدیدا احساس تنهایی و بی کسی می کنم و دلم یه آغوش باز می خواد که های های با صدای بلند گریه کنم و دستی که موهامو نوازش کنه و دلداریم بده بدون اینکه سرزنشم کنه یا ازم توضیحی بخواد ...
دیشب خواب بابا رو دیدم که با خوابهای قبلی کاملا متفاوت بود بابا بدون اینکه بدونم چرا منو بغل کرد و تا می تونست منو بوسید و موهامو نوازش کرد و من براش اظهار شرمندگی می کردم که دیر به دیر بهش سر می زنم ...
چقدر خوب که بابا حواسش به من هست و چقدر خوب که خدا هست و منو تنها نمی ذاره ؛ وقتی بعد از یه درد دل طولانی با خدا (برای اینکه دلم میخواست حرفهای اونم بشنوم ) قرآن و باز کردم چشمم به این آیه افتاد که می گفت «و خدا بزودی بعد از هر سختی آسانی قرار می دهد» در حال حاضر تنها چیزی که بهش دل خوش کردم و باعث می شه این شرایط و تحمل کنم همین آیه است .
پ.ن:می دونم اینجا رو کسی نمی خونه ولی اگر احیانا نگاهی به این صفحه انداختید منو دعا کنید.
سلام
افسوس که لحظه سفر یادم نیست
لبخند قشنگش دم در یادم نیست
من هرچه ورق ورق زدم ذهنم را
دیدم که نوازش پدر یادم نیست
زندگی با خاطرات پدر هم زیباست از این زیبائی تا جا داره لذت ببر.
شاد زی