هان هیچوقت بر روی ادعا نمی چرخد ....
سیاست حریف مرزها می شود ...اما از پس حافظه ها بر نمی آید
تمام بیلبوردهای دنیا را در دست بگیرید و جزایر سه گانه را به کشوری نسبت دهید
که تاریخ تاسیسش کمتر از کارخانه های کبریت سازی ماست .........
فریاد می زنم که به یاد ملتم بیاورم نه هیچ غریبه ای.
که اجنبی بودن به تفکر است نه آنطرف مرز ها زیستن
ما سرزمینمان را از سر راه نیاورده ایم ...
ما آنقدر حافظه داریم که داریوش را سینه به سینه به کودکانمان بسپاریم ....
کوروش را بی کتیبه هم کبیر بدانیم ...
از مغول ها که وحشی تر به خلقت خدا نرسید ....
بعد از تاراج آنها نیز بلند شدیم و حافظ و فردوسیمان را از زیر خاک ها تا حافظه مان کشاندیم
از اسکندر که جنگجو تر نیستید
ما ملتی هستیم که بر تن اسکندر ، لباس ایرانی پوشاندیم
و بعد از آن همه سلطه حتی یک واژه ی یونانی در زبانمان جای نگرفت...............
بی کسی تر از سال 59 که نیستیم .... که یک وجب از خاکمان ....
یک تار مو از زنانمان را به زور هزار ترکش خورده و نخورده .... نفروختیم .........
نه از دریاچه ی ارومیه مان نه از سیستان ِ غریبمان ....
نه از کردهای گوشه نشینمان ....
نمی گذریم ....
تاریخ را دقیق تر بخوانید شاید بدانید دست روی کدام ملت گذاشته اید
ملتی که درد هایش را می خورد اما تن به تسلیم ِ میله های پرچمش هم نمی دهد
سه جزیره ی ما ...هیچ نباشد ...حتی اگر در تمام زندگیمان حتی به ذهنمان هم خطور نکند
برای شما زیاد تر از حجم گلویتان است .....
تاریخ همیشه اثبات کرده است .... ملت ها و فرهنگ هایشان ماندگار تر از دولت ها هستند
حالا که از تمام دنیا برای شما دست می زنند ...برایتان هورا می کشند
حواستان به پنجه های پر درد ما باشد .........
ملیت / چیزی نیست که با تمام بدبختی های روزمره مان از آن بگذریم ...............
هومن شریفی
سوگند
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 04:27 ب.ظ